برای زن همه چیز با سفر آغاز   می شود . و دنباله اش وصل است به اتفاقی ، برخوردی و سقوطی . زن در این

دکتر کلارسیا پینکولا استس در کتاب خود به اسم زنانی که با گرگ ها می دوند می گوید : همه ی ما از تمنای وحش

خیلی اتفاقی وقتی که داشتم سایت ارائه دهنده فیلمی را برای خبر گرفتن از فصل جدید سریال محبوبم چک می کردم ( در پرانتز بگویم

پیش نوشت : اغلب اوقات دوست دارم ایده های خلاق را روی هوا بزنم ! بخصوص اگر ایده پردازش استاد گرانقدرم جناب شاهین جان کلانتری

در مذاکره یک فن وجود دارد با نام “رنجش استراتژیک” به این معنا که شما با بیان به موقع آزردگی خود می توانید طرف مقابل

آسمان امروز هم چون عابری ست که از رنج روزگار بغضی دست بر گلویش برده و راه را بر گلو سد کرده اما مجال بارش

تعدادش از دستم رفته است . خواندن کتاب مورد علاقه ام را می گویم . بازش می کنم و از اول شروع می کنم به

چند تا تجربه موفقیت به اضافه یکی دو مورد تجربه شکست ِ جاندار تر از شکست های خفیف و معمولِ هر بار ، شاید این

اکنون که پشت سیستم نشسته ام و این واژه ها را روی صفحه می ریزم، درست در شمالِ شرقی ترین نقطه خانه در اتاقی نشسته