وقتی از جرات مندی حرف می زنیم ، دلم می خواهد ذره بین را بالا بیاورم و روی طیف وسیع تری از آدم ها به ویژه زنان بگیرم تا یک نگاه دقیق تری به جرات مندی در زنان داشته باشیم .
ما انسان ها در روابط و از طریق روابط رشد می کنیم . لذا شاید بتوان گفت پایه ی هر اتفاق خوب یا بد در زندگی مان بر میگردد به نوع و چگونگی روابط مان .
تعاملات ما و به دنبال آن جرات مندی ما ، موفقیت و شکست خیلی از مسائل را در زندگی مان رقم می زند . شاید بهتر باشد ابتدا تعریفی از جرات مندی داشته باشیم و این که جرات مندی چیست ؟
خانم دکتر جولی دی آزودو هنکس در کتاب خودش ( ابراز وجود و جرات مندی در زنان ) تعریفی از جرات مندی دارد که در این جا نقل می کنم :
به طور خلاصه جرات مندی به معنای پرخاشگری نیست ، بلکه توانایی تشخیص الگوهای روابط و شناخت و مدیریت هیجانات است ، به طوری که رفتار قاطعانه داشته باشیم . همچنین جرات مندی به استفاده ی مناسب از زبان بدن اشاره دارد . خصوصا زمانی که کلمات برای بیان منظورمان کافی نیستند و از رفتارمان کمک میگیریم .
خیلی از اوقات ما به دلیل ترس از آشکار شدن تفاوت های مان با دیگران ( در همه ی ابعاد زندگی ) که باعث شود مورد تائید و قبول دیگران واقع نشویم و حس کنیم که آن مقبولیت را در نزد افراد نداریم ، از بیان تفاوت هایمان و درخواست هایمان اجتناب می کنیم .
ما از ابراز قاطعانه ی احساسات مان ، افکار و نیاز ها و خواسته هایمان صرف نظر می کنیم و این در حالی است که همین ها کلید اعتماد به نفس ، صلح با خودمان و تجربه ی صمیمیت بیشتر با دیگران است .
پس ضعف در جرات مندی و به دنبال آن ( ضعف ) ابراز احساسات و تفکرات در ما به عنوان یک زن ، کیفیت روابط مان را تحت الشعاع قرار داده است .
دقت داشته باشیم که جرات مندی ناشی از آگاهی هیجانی است ، نه بی ثباتی هیجانی .