Warning: session_start(): open(/opt/alt/php72/var/lib/php/session/sess_8d18d1d6515e4b7294decd3e83de0331, O_RDWR) failed: Disk quota exceeded (122) in /home/revaya/domains/revayat30.ir/public_html/wp-content/plugins/mihanpanel/app/mw_config.php on line 22

Warning: session_start(): Failed to read session data: files (path: /opt/alt/php72/var/lib/php/session) in /home/revaya/domains/revayat30.ir/public_html/wp-content/plugins/mihanpanel/app/mw_config.php on line 22
رنگ بنفش ملایم روزگارمان - معصومه نوربخش | روایت سی
مرجع آموزش مهارت های توسعه محور در زنان

رنگ بنفش ملایم روزگارمان

در کلاس نویسندگی خلاق قرار بر این شد برای سه عکس که خودمان عکاس آن بوده ایم متنی نوشته و منتشر کنیم و این ماحصل این کار شد … ( یک تمرین کوچک و مختصر )

ما انسان ها یک تضاد دوگانه با محیط پیرامون مان داریم . حکایت مان ، حکایتی ست شبیه به گربه – سگ ! دوستی و دشمنی شان به طرز پیچیده ای نامفهوم است . طبیعت برای ما یک احساس ارامش را به ارمغان می آورد و از طرفی الهام بخش ترین عناصر وجودی ست . شما فکرش را بکنید کدامین هنرمند است که از این مایه ی شگفتی خلقت ردی در اثرش به جا نگذارد ؟ و کدامین انسان است که کنجکاوی اش حس مکاشفه ی طبیعت را بر نیانگیزد !؟ خداوند این ها را برای اشرف مخلوقاتش آفریده است و این گره ی عاطفی بین طبیعت و آدمیزاد دو پا از آن گره های کور دنیاست .

من زندگی را در تکه ای هندوانه ای آب دار دیدم ؛ سرخ و شیرین و گازی که به آن زدم کم از کیمیا نداشت … و در تار عنکبوتی دیدم تنیده شده بر ما بین میله های پنجره با ظرافتی و مهارتی که فقط از خودش برمی آید و بس . و این ها شیرینی ماجراست طبیعت برای من گاهی ترس ش همان قدر کوچک و بچگانه ست که حمله ی آخوندکی به سمت صورتم و فرار و جیغ بنده !

القصه این ماجرا تلخی و شیرینی ها برای همزیستی با طبیعتی که یک ته مانده ای از آن برایمان باقی مانده و هی تلاش می کنیم همین را هم یک جوری تهش را دربیاوریم ، قصه ی زندگی خیلی هایمان است . شیرینی اش را دوست داریم و بماند گاهی همان هم دلمان را میزند و سر می کنیم درون تلخی و انقدر مثل کنه به آن می چسبیم که گویی مشکل گشای بشری را در این زهر تلخ روزگار یافته ایم و ول کن ماجرا نیستیم و به هر حال ترحم دیگران را هم خریده و چند صباحی آه و ناله و فغان جمعی را در دنبال خود می کشانیم … تمام پایه ی زندگی این آدمیزاد دو پا مخلوطی از درد و لذت است دردش را دنبالمان می کشیم و مثل یک رد در تمام روزگارمان به جا می گذاریم یک ردی به رنگ قرمز ملایم شاید ! و آن آبی لاجوردی لذت را هی محو می کنیم ! اما اگر بنفش خوش رنگی از هر دو خلق کنیم برای اثر هنری روزگارمان چقدر دلپذیر تر خواهد بود … بنفش زندگی مان را بسازیم و ردش را در جای جای زندگی با اثر انگشت به جا بگذاریم …

بنفش ملایم زندگی تان چه رنگی ست !؟؟؟

با دوستانتان به اشتراک بگذارید

اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
()
x