یکی از بزرگترین چالش های زنان در محیط کار و اشتغال آن ها ، بحث نابرابری حقوق شان نسبت به مردان است . وقتی از نابرابری حقوق زنان نسبت به مردان سخن به میان آورده می شود ، چیزی که باید گفت آن است که این نابرابری تنها میزان دستمزد دریافتی را به هر نوع و شکلی که هست شامل نمی شود . و در غالب موارد ما به شکل گسترده ای با این نابرابری در تمام ابعاد رو به رو هستیم .
حدود ۱۲ سال پیش زمانی که تازه می خواستم وارد رشته ی حقوق شوم و تمام تلاشم قبولی در این رشته در یک دانشگاه خوب بود . ذهنیت آنچنانی از فضای این رشته و این که اصلا در بدو ورود میخواهم چه اقدامی انجام بدهم نداشتم … ۴ سال طی شد و رسیدم به آزمون وکالت و آن را هم پشت سر گذاشتم و اینجا با بازار کاری مواجه شدم که به عنوان یک زن ِ وکیل در کشور ایران ، به جرات می توانم بگویم یکی از پر چالش ترین بازار ها در بین مشاغل است . از دادگاه گرفته تا در دفتر شخص وکیل و چالش ها و مسائلی که با آن رو به رو ست . لذا دیدم زن بودن با یک سری توجیهاتی که همچنان هم این طرز فکر و توجیهات هست از بدو فعالیت یک زن به عنوان وکیل تا دستمزدی که در قالب حق الوکاله دریافت می کند . تمام موارد تحت شعاع قرار میگیرد .
یعنی به شکل سیستماتیک ذهنیت هایی وجود دارد که زن حق الوکاله پایین تر دریافت می کند با این توجیه که نان آور خانواده نیست … به هر روی با یک سری داستان و معضلاتی مواجه شدم که این ها را قابل تغییر دیدم ولی کماکان اقدامی صورت نمی دادم . تا زمانی که همچنان دغدغه ی حقوق زنان در اولویت ام بود و دوست داشتم کاری متفاوت در این عرصه انجام دهم که کاربردی تر باشد . دیدم فعال حوزه ی زنان کم نداریم و هر نوع بنا بر دغدغه ای که دارند گوشه ای از کار را گرفته و در جهت تحقق اهداف پیش می روند … و با توجه به تجربه ی خودم در شغل وکالت دیدم ما زنان فقدان مهارت مذاکره را داریم . و همین باعث شد بیشتر و بیشتر سرچ کنم و بررسی کنم و ببینم آیا در کنار آن تبعیضات سیستماتیک جایی برای ارتقای و توانمندسازی زنان در عرصه ی فعالیت هایشان وجود دارد یا خیر ؟
به این نتیجه رسیدم که همان طور که لیندا بابکوک نیز در کتاب خودش با عنوان درخواست کنید ! به این موضوع پرداخته است . عمده مشکل ما زنان در نا برابری حقوقی بر می گردد به درخواست نکردن و عدم مهارت هایی که جایگاه ما را می تواند از آن چه که هست بالاتر برده و ارتقا دهد.
من معتقدم زمانی که من قدم هایی را برای رفع موانع ذهنی ام در خصوص کاری که انجام می دهم و خواسته هایی که دارم برداشتم و جواب نگرفتم حالا این حق را دارم که بیایم و نابرابری سیستمی را مورد مواخذه قرار دهم .
در اغلب موارد ما خلا مهارت ها و عدم رفع موانع ذهنی و بلاتکلیفی مان را با سرپوش نابرابری کلی توجیه می کنیم . و از این بابت دچار یک خلا و بلاتکلیفی گسترده تر می شویم .