وقتی در فرهنگ لغت معنای واژه ی قدرت را جست و جو می کنیم با این معانی رو به رو هستیم : توان، زور، قوت، قوه، نیرو، استطاعت، تاب، توانایی، طاقت، وسع ، زبردستی، مقاومت، نیرومندی، هنگ، یارا ، استیلا، اقتدار، تسلط، سلطه ، تاثیر، نفوذ، انرژی ، عظمت، کبریا ≠ ضعف
اما آنچه در فرهنگ شفاهی و کتبی و آنچه در بطن ذهن و رفتار جامعه ی مان نگاه می کنیم به طور غالب قدرت با یک تعریف و مدل ذهنی مردانه شناخته شده و تعریف می شود . و همین تعریف پایه ی بسیاری از هنجار های زندگی بشر اعم از زن و مرد قرار گرفته است . هزاران سال است که تعریفِ قدرت تماما وجهه ی مردانه یافته و در اعماق رفتار های اجتماعی مان نفوذ کرده . لذا زمانی که از قدرت صحبت می شود در اغلب موارد مدل های قدرتِ مردانه در نظر می آید و کمتر به قدرت زنانه پرداخته می شود .
به نظرم این مقوله نیاز به یک بازتعریف دارد تا دوباره با چیزی به عنوان قدرت زنانه آشنا شده و آگاهی مان نسبت بدان افزایش یابد . این ضرورت نه تنها برای کل جامعه بلکه برای خود زنان به عنوان یک نیرو و یک وجود با ارزش در بطن جامعه که دارای مسئولیت و حقوقی هستند بیش از پیش احساس می شود . تا بعد از هزاران سال تعریف و سبک مدل مردانه در خصوص قدرت و همین طور رفتار بر اساس آن سبک ؛ اکنون زنان به جایگاه خود در قالب قدرت شان و رفتار بر اساس آن که رضایت خاطر درونی و رضایت بیرونی و دستاورد های آنان را به همراه دارد وافق گردند و آگاهی درخور توجهی را در این خصوص بدست آورند . و متعاقب آن بتوانند رفتار درست و بهنجار را و نه آنچه بر اساس یک مدل ذهنی که اصلا هیچ سنخیتی با قدرت زنانه ندارد پیش گرفته و ارزش هایشان را بر اساس آن تعریف نمایند .
ساده بگویم ما بعد از هزاران سال تعریف قدرت بر پایه ی آن چه که بدان تعلق نداشته ایم ، اکنون باید به خویشتن اصلی خود برگشته که این نه با قدرتِ مرد مآبانه سنخیت دارد و نه منافاتی با کار و حرفه ی زنان در سطح جامعه و علایق آنان دارد .
چیزی فراتر از تاکید بر انرژی پرورش دهندگی زنان به شکل صرف و یا قطع کردن بند بین خانواده و آن چه در بیرون از خانه در سطح جامعه و فعالیت های زنان در آن سطح اتفاق می افتد . و نه حتی یک تعریف و یک تعادل سطحی بین کار و زندگی که این روز ها به وفور در مورد آن صحبت می شود .
بلکه یک تعریف جامع و در عین حال منعطف از قدرت هایی که زنان را در سطح خانواده و جامعه و مهم تر در سطح فردی شان بازنمایی کرده و گره های شناختی مساله را تسهیل می کند .