دیروز مقاله ای در سایت قوی سیاه می خواندم و به رسم همیشه که مطالب جذاب در این حوزه را اینجا به اشتراک می گذارم ، خلاصه ای از آن را می نویسم تا بیشتر بر اهمیت توسعه ی ذهنیت مان در مذاکره توجه کنیم .

درک اهمیت ذهنیت یک چیز است ، دانستن این که چگونه می توانید ذهنیت خود را قبل از مذاکره توسعه دهید ، مساله ی دیگری است . با توجه به این موردِ مهم ، براندون ووس در مقاله ی خود ۴ مرحله ر ا بررسی کرده که به شما کمک می کند قبل از نشستن بر سر میز مذاکره ، چارچوب ذهنی مناسبی را داشته باشید .

مرحله یک : تصمیم بگیرید

شما در هر موقعیتی که باشید ، چه شروع نوشتن یک کتاب جدید ، ترک سیگار ، یادگیری یک زبان جدید و … اولین قدم در این فرآیند تصمیم واقعی برای انجام این کار است . اگر تصمیم اصلی شما صرفا برای جلب توجه رضایت شخص دیگری گرفته شده باشد ، به دست آوردن نتایجی که به دنبال آن هستید بسیار دشوارتر است . و این در خوشبینانه ترین حالت است، اگر نگوییم غیر ممکن و محال است !

اول از همه چیز این سوال پاسخ دهید ، آیا تصمیم دارید رویکرد خود را تغییر دهید ؟ یا این که به دلیل این که دیده اید سایر افراد در آن کار و معامله خوب عمل کردند آن مهارت و کار را امتحان کنید ؟؟

اگر چه ممکن است این دو مفهوم شبیه به هم باشند ؛ اما از یک ذهنیت ناشی نمی شوند . اگر هدف شما واقعا توسعه ذهنیت تان قبل از مذاکره باشد . باید آگاهانه تصمیم بگیرید که رویکرد خود را تغییر دهید . و کاملا به انجام آن متعهد باشید .

مرحله دوم : تصمیم خود را متمرکز کنید

وقتی تصمیم گرفتید که می خواهید ذهنیت خود را توسعه دهید ، قدم بعدی تمرکز بر این تصمیم و عزم شماست . این طور نباشد که بگویید شاید من باید سعی کنم از یکی از مواردی که تا به حال زیاد شنیده ام استفاده کنم . در عوض باید این گونه بگویید که من مذاکره را با توجه به تاکتیک های مشخص پیش می برم ( تاکتیک همدلی – برچسب زدن – تکنیک آینه ) تا طرف مقابل مجاب شود .

همه این ها تنظیم یک برنامه خاص و اطمینان از اجرای آن را می طلبد . فراموش نکنیم که افکار ارزان هستند و اقدامات گران …

مرحله سوم : بدانید که ممکن است اشتباه کنید

حتی اگر واقعا مصمم باشید یک زبان خارجی یاد بگیرید و یا سیگار را ترک کنید ، باید این را دانست که این امر سریع اتفاق نمی افتد .

همان طور که شروع به توسعه ذهنیت خود قبل از مذاکره می کنید ، لازم است که بدون توجه به هر چیزی ، مرتکب اشتباه شوید . به این فکر کنید که یک ورزشکار چند بار یک توپ را خراب می کند تا یک ضربه را تبدیل به گل کند. چند پاس ناقص ، چند آزمایش نافرجام برای یک دانشمند ، چند سخنرانی بد برای یک سخنران ، چند باخت در پرونده ها برای یک وکیل …

شما در حال تکامل هستید ، هیچ کس در هر مورد جدیدی از ابتدا خبره نیست .

مرحله چهارم : بدانید که باید بارها و بارها تکرار کنید

شاید شما باید اشتباه کنید تا بتوانید بهتر شوید ، اما قرار نیست همواره اشتباه کنید مگر این که تکرارهای لازم را انجام دهید .

دانشمندان علوم رفتاری می گویند شما قبل از این که یک رفتار را به یک عادت تبدیل کنید به چیزی حدود ۶۶ بار تکرار نیاز دارید !

بنابراین ، پس از تصمیم قاطع برای تغییر روش ، ترسیم اهداف خاص و درک این که در این روند اشتباه خواهید کرد ، وقت آن است که به دنبال فرصت هایی برای تکرار خود باشید .

برای تمرین رویکرد جدید خود لازم نیست صبر کنید تا پشت میز مذاکره باشید . بلکه به دنبال فرصت هایی باشید تا بتوانید با طرز فکر جدیدتان خود را به یک موقعیت نزدیک و آن را امتحان کنید .

شاید در ابتدا خیلی چیز های در هنگام امتحان موقعیت جدید در تعادل نباشد .

سفارش یک قهوه یا غذا ، صحبت با مکانیک برای تعمیر خودرو خودتان ، صحبت با معلم فرزندتان ، صحبت با فروشنده برای خرید آن چه در خانه نیاز دارید و … همه این ها سناریوهای کم مخاطره ای هستند که برای توسعه ذهنیت و تقویت مهارت های مذاکره خود می توانید استفاده کنید .

به این ترتیب وقتی در مذاکرات با سطح و فشار بالاتر قرار گرفتید ، آمادگی آن را دارید که عضلات ذهنی تان را برای دستیابی به نتیجه مورد نظر در حالت آماده باش قرار داده و بهترین استفاده را ببرید . بدون سردرگمی و تشویش

حالا که این چهار مرحله را یادگرفتید و ذهنیت درستی برای روند قرار گرفتن پشت میز مذاکره پیدا کردید ، وقت آن رسیده که سطح خودتان را بالا ببرید و درک کنید که چرا بهترین توافق ها بر اساس مصالحه ساخته نشده اند !