نفس رابطه برای زنان از یک جایگاه خاص و یک ارزش ذاتی برخوردار است . به گونه ای که خیلی وقت ها رابطه چیزی مجزا از خود مذاکره برای آن ها تصور شده . در این یادداشت می پردازم به این که چه عناصری در مذاکره می تواند موثر باشد و رابطه به عنوان یک عنصر پررنگ چه جایگاهی برای زنان در مذاکره دارد .
شما وقتی وارد یک مذاکره می شوید اغلب دو هدف دارید یا رسیدن به نتیجه یا ایجاد رابطه و یا هر دوی آن همزمان . این موارد برای زنان و مردان بنا به نوع رفتار و ساختار تربیتی و محیطی و همین طور کارکرد ذهنی شان ، متفاوت عمل می کند .
برای مردان در مذاکره ، نتیجه مهم است و رابطه می تواند به عنوان یک ابزار برای تسریع و تسهیل کردن روند کار موثر باشد . اما برای زنان همان طور که گفته شد رابطه یک ارزش ذاتی و مجزا از خود مذاکره داشته و اهمیت ویژه ای دارد .
و نکته حائز اهمیت در این است که متاسفانه زنان گاهی اجازه می دهند روابطشان مُخل اهدافی باشند که در زندگی برای خود تعیین کرده و به سمت شان در حرکت اند .
چگونه می توان هم روابط را مدیریت و هم نتایج بهتری کسب کرد؟
زنان از یک امتیاز ویژه برخوردار هستند و آن مهارت های ارتباطی شان است . لذا استفاده از این مهارت های ارتباطی به شکل خیلی موثری می تواند بر روند مدیریت شان در مذاکرات موثر باشد .
زنان در مذاکره خود باید از قبل استراتژی و سطح مذاکره خود را تعیین کنند و بر حسب آن اقدام نمایند . حالا سوال پیش می آید که چگونه این امر ممکن است ؟
همه ما در سطوح مختلف هر روز به مذاکره می پردازیم ، از مذاکره با خود که در سطح اول قرار دارد تا مذاکره با خانواده و اطرافیان گرفته تا مذاکرات شغلی ، تجاری و حرفه ای مان در جامعه .
و قطعا برای شما تمامی این سطوح یکسان نبوده و هر یک در درجه ی متفاوتی از اهمیت نتیجه و رابطه قرار دارند .
شاید در یک مذاکره برای شما صرفا نتیجه مهم باشد و رابطه اصلا اهمیتی نداشته باشد. و این زمانی ست که شما برای خرید یک وسیله اقدام می کنید . در این جا رابطه ی شما با آن فروشنده مهم نیست . حتی شاید دیگر سراغ آن فروشنده هم نروید .
اما بعضی از مذاکرات هستند مثل مذاکره با همسر و پارتنر تان در این جا برای شما اگر نتیجه هم مهم باشد اولویت با رابطه است و حفظ و برقراری آن . لذا همین طور که می بینید در هر مذاکره اتخاذ نوعی از استراتژی می تواند موثر باشد .
اما گاهی شما برایتان نتیجه ی مذاکره خیلی حائز اهمیت است و در عین حال دوست ندارید رابطه ی تان خدشه دار گردد و خللی در آن ایجاد شود . در این صورت چه اقدامی باید کرد ؟
زنان اغلب به خاطر الگوهای تاریخی که تا بدین روز همراه داشته و تفکراتی که پشت شان است ؛ قدرت حمایتگری شان همیشه سرآمد آنان بوده و شاید بتوان گفت بقیه ی قدرت های زنانه را خاموش کرده و صرفا بیدارترین قدرت آن ها همین قدرت حمایتگری ست .
و قطعا حمایتگری همراه با صبوری ها ، فداکاری ها بوده و زمانی که یک زن برای خود و منافع خود وارد مذاکره می شود به دلیل بیدار بودن این قدرت از یک سو و منافعی که دلش می خواهد به آن ها برسد از سوی دیگر ، دچار تضاد شده و در ذهن خودش درگیر می شود و چه بسا بخاطر این که برای خود داشتن منافعی را قائل گشته ناراحت شده و بعضا احساس عذاب وجدان می کند !
از این رو مدیریت این احساسات نقش به سزایی دارد تا زنان به این درجه از درک نسبت به خود برسند که در مذاکره درست است که روابط مهم هستند ولی نه تا اندازه ای که مخل اهداف و حتی آرزوهای شما شوند .
شاید بتوان گفت : عنصر قاطعیت ، چیزی ست که در کنار قدرت حمایتگری در قالب یک قدرت زنانه باید برای زنان نمایان شده و اجازه ی بروز و ظهور یابد . تا ایشان صرفا تک بعدی به مذاکرات و روابط و نتایج نگاه نکنند .
بسیاری از این رفتار ها به شکل عادت و سیستماتیک بوده و آن تردید دورنی همراه با نگاه جامعه به زنان و تکالیف شان ، باعث می شود آنان احساس کنند که همیشه این روابط هستند که مقدم اند . و دیگران را باید به هر طریق ممکن از خود راضی نگه داشت و باید روابط حفظ شوند .
اما وقتی که ما یک نگاه درست بدون موضع گیری شدید داشته و سطح مذاکره را یافته و استراتژی مان را تشخیص بدهیم . در این صورت دیگر قادر خواهیم بود قدرت قاطعیت را هم چون حمایتگری در مذاکره داشته و از آن در جایی که باید استفاده نماییم .
و با تمرین در شرایط گوناگون نتایج و روابط را فدای یکدیگر نکرده و بتوانیم آن جایی که روابط مهم اند روابط را حفظ و برقرار کرده و آن جایی که نتایج مهم هستند و اهدافی داریم که مذاکرات در آن ها تاثیر داشته و برای ما و زندگی مان موثر هستند ؛ به نتایج دلخواه دست یابیم .