این روز ها که به مدد اینترنت و شبکه های اجتماعی آدم ها بیشتر در ارتباط هستند و بیشتر از یکدیگر باخبر اند . بیشتر از یکدیگر می خوانند و می نویسند و نوشته های هم را به اشتراک می گذارند . یک چیز مهم در این میان خودافشایی آن هاست .
به نظر می رسد آنانی که دیوانگی شان چند دوز بالا تر است خیلی بیشتر به مذاق آن محافظه کارانی که دلشان نمی خواهد از درونیات شان جماعتی سر در بیاورد ، خوش می آیند . و گویی در دیده شدن اقبال بلند تری دارند.
هر چه بیشتر در مورد خودافشایی فکر می کنم و هر چه بیشتر در مطالعات علمی و رفتاری عمیق می شوم . می بینم این خودافشایی لازمه زیستن مان است .
ما برای صمیمیت هایمان ، برای عرض اندام هنر مان ، برای برون ریزی های ذهنی مان و برای گیر نیفتادن در قالب هایی که بعضا از آن به عنوان قالب های کلیشه ای و غیر منعطف یاد می شود به خودافشایی نیاز داریم .
از آن قالب هایی که جذاب نیستند و مطلوب و مقبول خلق واقع نمی شوند ، فاصله می گیریم تا چیزکی خلق کنیم و روانه ذهن و زبان مخاطبانی کنیم که بعضا حکایت شان همان جانا سخن از زبان ما می گویی می شود .
خودافشایی را مهارتی یافتم برای ورزیدگی هنر مان برای ابراز وجود . اما چرا کماکان محافظه کارانه در پی آن هستیم که از خودافشایی دیگران کسب فیض کرده و خودمان را در آیینه خودافشایی دیگران ببینیم و در را روی خودافشایی خودمان ببندیم مبادا چیزی به بیرون درز کند از درونیات مان ؟
مگر نه این که دنیا آن هم دنیای امروز عرصه ای شده برای ابراز برای دیده شدن ؟؟
تا کجا می شود خودافشایی کرد و کماکان از گزند آسیب در امان بود ؟
تا کجا می شود آسیب پذیر بود و از روابط لذت برد ؟
تا کجا می شود بود! به واقع بود و نترسید از آن شُره کشیدن های درون ذهنی ؟
باری این گونه به نظر می رسد که آدم دو پای امروزی در برزخ خودافشایی – محافظه کاری گیر کرده و یک دستش در کاسه خودافشایی و لذات مدام آن و دست دیگرش در آن ذهنیت های آسیب زا از تجربیات اش از روز هایی که سفره دلش را باز کرده و حالا دیگر مگر می شود آن را جمع نمود !؟
آماج قضاوت و قصاوت و تنگ نظری دیگرانی قرار گرفته که دلشان لک می زند برای افشاگری هایی از این و آن تا این ها را لق لقه ی زبان کرده و جاری و ساری کنند بر زیستن و زندگانی شان که جرات خودافشایی را در آن ندارند و نوعی ارضای ذهنی برایشان فراهم شود از افشای دیگران .
بدون شک خودافشایی یک مهارت است ، یک هنر است . جایی که تو را در رابطه ات در ابراز توانمندی ات و در نمود بهترین خودت نوعی دیگر نمایش می دهد و تمایز ات را به رخ می کشاند . و چه چیزی مهم تر از تمایز در این روزگار خاکستر گون به سیاهی متمایل ؟ چه بسا این تمایزات همان لکه های سفید ابر گونه ای اند که هر چه بیشتر شوند عرصه را بر آن فضای خاکستری را کم می کند .
پیشنهادی برای شما : شرکت در وبینار مدیریت مهارت خودافشایی