شاید شما هم این را تجربه کرده اید که در یک گفت و گو و یا مذاکره ، به نوعی دوست دارید همه ی اطرافیان راضی باشند، و خود را در یک فشار محدود کننده می یابید که باید منافع طرف مقابل ، ولو به قیمت از دست رفتن منافع تان لحاظ شود !
در خانم ها به این دلیل که از کودکی به گونه ای تربیت و به آن ها القا شده است که باید نیاز های دیگران را حدس بزنند و به آن نیاز ها رسیدگی کنند، این ذهنیت هم همراه آن ایجاد می شود که خب اگر من نیاز طرف مقابلم را برآورده نگیرم ، یعنی نسبت به اون نوعی بی توجهی است !
همین عامل و این احساس درون شان باعث ایجاد نوعی حالت عذاب وجدان را هم بوجود می آورد !
عذاب از این که من با طرف مقابل مهربان نیستم، به منافع خودم صرفا فکر کردم و … در پست های مربوط به هوش هیجانی در مذاکره به موضوع مهم همدلی که یکی از فاکتور های هوش هیجانی هم هست پرداختیم .
در این جا یک پیشنهاد برای تان دارم و آن این است که در تله همدلی گرفتار نشوید ! همدلی کنید ولی شورش را در نیاورید …
وقتی پای میز مذاکره می نشینید، و یا در یک گفت و گو حتی ساده قرار می گیرید، به رابطه و پایداری آن توجه کنید ، قرار نیست با زیر پا گذاشتن خواسته و اهداف تان این پایداری برقرار بماند و از طرفی قرار نیست بدون در نظر گرفتن شرایط طرف مقابل صرفا مصرانه در خواسته خودتان پافشاری کنید.
در مورد گفت و گو های دشوار و مذاکره با اشخاص دشوار البته موضوع کمی متفاوت است که در این مقال نمی گنجد . ( سر فرصت به آن خواهم پرداخت )
نگذارید که طرف مقابل به شما این گونه القا کند که مسئله اش از مسئله شما مهم تر است !