روز اول آذر ماه
عموما ما آدم ها گرایش ِ شگفت و محسوسی به اولین ها داریم، مثلا روز اول سال، ماه، هفته و … و امروز روز اول ماه است.
از این که چقدر زود پاییز دارد تمام می شود که بگذریم ، خوب است بواسطه گرایشِ ملس و خواستنی مان به اولین ها امروز را برای توسعه خودمان و آن چه برایمان مهم است ، تصمیماتی چند گرفته و در شب یلدا کنار تناول میوه ها و آجیل ها و … ببینیم با خود این یک ماه را چند چند بوده ایم .
توسعه فردی همواره از آن مباحث شیرینی ست که همان اندازه که اشتیاق اولش زیاد است ، استعداد خارق العاده ای هم برای بریده شدن ترمز مان در وسط کار وجود دارد تا از ادامه راه صرف نظر کرده به غُر زدن ها و نشخوار ذهنی خود ادامه دهیم .
باری قصد ندارم بگویم چگونه می توان هدف گذاری اسمارت و فلان و بهمان داشت که خودتان به مدد گوگل جان نازنین و هزاران آدم متخصص و این کاره می توانید به چند و چون شان برسید.
اما مسئله ام این است که در این ورطه ای که هر روز ما را به سمت بی فردایی کشانده و راه را بر ما سد می کند، بیاییم و این ماه را روی گوشه ای از کارمان، آن چه بدان شیفته شده وقت بگذاریم .
این بی فردایی و حس کرختی روزگار شاید آن التیام مُکفی را با خود به همراه نیاورد ، اما ما آدمیان استعداد غریبی برای زندگی و شادمانی داریم . و این را اگر گره بزنیم به کاری و خود را در آن غوطه ور کنیم شاید آخر ماه اندک رضایتش روشنی روز اول دی ماه را و آن جشن دیرینه را همچون فروغی در دل ما نیز یافته، پرتوی آن به قلب مان بتابد .
لذا اگر خواستار آن هستید که کرختی و استعداد زندگی و شادمانی را بهم گره زده موجودی متولد کنید بسم الله امروز این آذر روز ِ سرد اما زیبا که هم چون خودمان دم دمی مزاج است و گرفتار بازی آفتاب و باران را غنیمت شمارید .
پی نوشت : برای من این ماه با کار روی پیش نویس کتابم گره خورده است. از شما چه پنهان وهم انگیزی اش با مخلوطی از هیجان درآمیخته …!