اگر شما هم زمانی، مثل من زندگی را مسابقه فرض کرده باشید؛ می دانید که این نگرشِ مسابقه وار به زندگی به بهای اضطراب، گم کردن کلید لذت و پریشانی مدام می انجامد .
من اسمش را قله به قله پریدن گذاشته ام . ارزش دادن به اقدامات دستاورد محور ِ کمی، زنان را به سمت و سویی سوق داده است که برای تائید و به چشم آمدن باید چیزی برای در چشم فرو کردن داشته باشند … و از بد روزگار ! همینش هم جایگاه زن را آنچنان تغییری نداده صرفا در بازی نابرابر با مردسالاری و یک فرسایش ذهنی ممتد گرفتار می کند.
ست گودین می گوید : مهم ترین قسمت های زندگی ما بازی هایی است که تصور برنده شدن در آن را نداریم. اگر به آن اعتماد داشته باشیم، این روند بی نهایت است .
صرف ِ امید به فتح قله فرصت خلاقیت بیشتر را از ما می گیرد . چرا که فکر می کنیم این مسیر با فتح مان و فرو کردن پرچم روی آن به نشانه موفقیت در این امر، تمام است .
حال آن که در هر مسیر از ابتدا تا مقصد، هزاران راه برای خلاقیت و تمایز وجود دارد که تمرکز ِ مداوم به نتیجه باعث می شود نه تنها لذت را از خود دریغ، بلکه خلاقیت و تمایز را نیز بر خود حرام کرده از کف بدهیم.
باری، امید به پیروزی و پایان بازی فرصت تمایز، اشتیاق به تجربه های خوشایند و آفرینشگری را از ما می ستاند.