پیش حرف : در دو جستار پیشین (+ و +) از اهمیت خودشناسی و شناخت الگوی روانی مان در مذاکره ی موثر صحبت کردم . این که این امر چقدر می تواند روی داشتن روابط و تعاملات تاثیر گذار باشد. و النهایه ما را برای داشتن گفت و گو ها و مذاکرات هر چه بهتر رهنمود کند .
خیلی از ما آدم ها تصورمان این است که خودشناسی مانند اغلب کتاب ها و آموزش های مربوط به رشد فردی و خودیاری باید بر این مقوله استوار باشد که امری غلط را تشخیص و آن را تصحیح نماید .
حرف کارول . اس . پیرسون عزیز بیشتر به دلم می نشیند که در این باره می گوید : استقبال از کتاب های خودیاری در زمانه ما انعکاس دهنده میل سازنده افراد به عهده دار شدن مسئولیت سلامت ذهنی و رشد و توسعه معنوی است . با این حال، بیشتر این کتاب ها همچنین روی این متمرکز هستند که به ما نشان دهند چه چیزی در مورد ما اشتباه است و سپس به ما می گویند چگونه می توانیم بهتر شویم . ممکن است اصلا لازم نباشد چیزی را درست کنیم ؛ ما صرفا ممکن است نیاز داشته باشیم یاد بگیریم و درک کنیم چه اتفاقی درون ما در حال رخ دادن است و این که چگونه می توانیم از چیزی که دارد درون ما رخ می دهد در مرحله کنونی سفرمان استفاده کنیم .
باری گفتن از این اهمیت و دانستن وآگاهی از آن یک سو است و شروع و افتادن در این ورطه سوی دیگر ماجراست .
جایی که ما آدم ها به واسطه تربیت، فرهنگ و نگرش هایی که سالها روی روانمان خیمه زده اند قرار است اکنون ماسک ها را برداشته و پرده ها را کنار بزنیم و به بزرگ ترین دستاورد زندگی مان برسیم . یعنی مسئولیت زندگی مان را بپذیریم .
بله من بزرگ ترین دستاورد زندگی هر زنی را پذیرش مسئولیت زندگی اش می دانم . چرا که این خود سرآغازی ست برای بیرون آمدن از ورطه قربانی بودن و یتیمی ِ منفی ، که می تواند خلل های فراوانی را در مسیر مذاکره و گفت و گوهای عاطفی و کاری وی ایجاد کند .
از کجا بفهمیم که ( برای ارتباط با خود و دیگران و مذاکراتمان )نیاز به خودشناسی داریم ؟
شاید این سوال برایتان پیش آید که من خودم را میشناسم حالا کجای مذاکره می تواند موثر باشد این شناخت ؟ یا بگویید اصلا از کجا بفهمم که نیاز به خودشناسی در این زمینه دارم ؟
همه ما بواسطه فرهنگ و تربیت مان پس زمینه های ذهنی ای از مسائل مختلف داریم . جایی که کلیشه ها، نگرش ها، توصیه ها و تمام آن چه در قالب انواع جملات امری که زنان باید و نباید این طور باشند، تحت تاثیر هستیم .
مجموعه ای از همه این موارد الگوی شخصیتی ما را سر و شکل داده است . اگر این الگو مورد پذیرش باشد راحت آن را دریافت می کنیم و اگر مغایر با خواسته ذاتی مان باشد در اغلب اوقات به دو صورت سرکوب و انفعال یا از سویی دیگر سرکشی ، ابراز می شود .
چرا روی حالت منفی و سرکوب تاکید فراوان دارم ؟ چون باید بپذیریم که فرهنگ جهان و نه صرفا فرهنگ ایران بر روی چارچوب بندی های مرد محور و تحمیل آن بر زنان استوار شده است و همین موضوع موجب شده است تا این بحث را گسترده تر مطرح کنم و به ضرورت های روانی و ارتباطی زنان بیشتر توجه و تاکید نمایم .
این که همه ما به خودشناسی احتیاج داریم را شکی درش نمی بینم . اما مسئله اینجاست که اگر دچار تردید روی ورود به مسئله خودشناسی هستیم باید خیلی ساده رفتار مان را بررسی کنیم . علائمی که زنگ خطری اند برای ما که باید برای موفقیت در مذاکرات، تعاملات و گفت و گو ها به مسئله خودشناسی توجه نماییم .این علائم هشدار از این قرار هستند :
چه علائم و رفتارهایی نیاز ما به خودشناسی [در روابط و مذاکرات] را آشکار می کند ؟
– وقوع اتفاقات و رفتار ها و مشکلات تکرار شونده در روابط و تعاملات ما
– نارضایتی در روابط و تعاملات
– باج دهی فراوان در مذاکرات و تعاملات
– اجبار به تسلیم در اغلب مواقع در مذاکرات و تعاملات
– نادیده گرفتن ، به حساب نیاوردن و کم ارزش شمردن حضورتان در مذاکرات و تعاملات
– داشتن دیدگاه صفر و صدی در مذاکرات و تعاملات
اگر هر یک از این موارد را دارید و تردید شما برای مذاکره و گفت و گو موجب انفعال تان می گردد ، قطعا وقتش شده تا دست به کار شوید .
و شروع، اصلاح و داشتن یک مذاکره ی موثر ( و نه صرفا نتیجه بخش ! ) برای شما از همین شناخت حاصل می شود .
جایی که بدانید و بفهمید چه الگویی را چه متودی را در تعاملات اتخاذ می کرده اید و این الگو چه نقاط ضعف یا قوتی برای شما داشته است . آیا کفه ترازوی تان به سمت قوت ها سنگینی می کند یا خیر ؟ و از این رهگذر به این مهم دست یابید که در چه نقطه ای هستید و باید چه نقشه راهی را برای بهبود خود طی کنید .
ترجیح من همان طور که در نوشته های قبلی ام بارها گفته ام بر روی متود یونگ و کهن الگوهای اسطوره ای ست چرا که ثمره ی آن را به چشم دیده و بدان آشنا هستم . از این رو در ادامه با تمرکز بر روی 7 الگوی زنانه و همین طور 8 الگو و انرژی مردانه به تبیین تک تک این الگو ها خواهیم پرداخت .
کما این که در گذشته نیز الگو های دسته مستقل در زنان را تبیین کرده ام .