سال ها قبل جایی نوشتم که حقوق بشر را باید از قالب فانتزی اش بیرون آورد. او یک شی بلورین و شکننده نیست که صرفا در یک مکان های خاص قابل عرضه و استفاده باشد.
امروز بعد از آن سال ها که خب بیشتر در تب و تاب حقوق بشر بودم، با نگاهی عمیق تر با این مسئله دم خور می شوم، با رنج های احساس شده بر پوسته ی ذهنم که بیشتر به باد های گرم جنوبگان همراه با رطوبتی شبیه اند که لااقل برای من ِ زیست کرده در فلات مرکزی تاب آوردنش سخت است.
النور روزولت زمانی گفت : "بالاخره حقوق جهانی بشر از کجا شروع می شود؟ در مکانهای کوچک، نزدیک به خانه - آنقدر نزدیک و کوچک که در هیچ نقشهای از جهان دیده نمیشوند. مگر اینکه این حقوق در آنجا معنا پیدا کند، در هیچ کجا معنایی ندارد. بدون اقدام هماهنگ شهروندان برای حمایت از آنها در نزدیکی خانه، ما بیهوده به دنبال پیشرفت در جهان بزرگتر خواهیم بود."
نگاه که می کنم ما همچنان سر همان دور باطل هستیم . بیش از هر چیز انتظار داریم حقوق بشر از جایی منجی وار دست به دست شده به ما رسد. تا رها شویم از بار سنگین و سیاهی که قرن ها به دوش کشیده ایم .
این انتظارِ منجی که همچون فرهنگی خطا ناپذیر، شیرین و منبعث کننده ی خاطر مان بخصوص ما مردمان اهل خاورمیانه قرون متمادی گرفتارش گشته ایم. خود زنهاری ست برای این که شروع را نه در خود بلکه در منجی یافته به انتظار بنشینیم .
و باز شعار امسال سازمان ملل در این روز بر واژه برابری معطوف است . برابری ای که شاید بتوان به میزان هر نگرش، تفسیری برای آن یافت .
باری حقوق بشر بیش از آن که از خانه شروع شود، دستمایه ی قدرت شده است . و نگرش ظهور منجی نیز بر این امر بیشتر دامن زده است که دیگری هایی باید این حقوق را اعطا کنند .
جهانی که نقض حقوق اولیه در آن بیش از پیش فاجعه بار به پیش می رود… و سکوت، مصلحت داری و روا داری را بر برابری ترجیح می دهد ، در کدامین نقطه می توان نمود عبارت ِ”همه انسان، همه برابر” را به اندازه جرعه ای آب سالم، کلمه ای آگاهی، سرپناهی امن و یا مهار فقری افسارگریخته به دست انسان دهد؟