افسانه شماره یک : مذاکره برد – برد بهترین نوع مذاکره است !
باید اینجا از یک حقیقت مهم پرده برداری کنیم . و آن هم این که قرار نیست در هر مذاکره ای نفع دو طرف لحاظ شود .
زنان با توجه به نوع تربیت و ذات شان ، تمایل به همکاری دارند و از همین رو در اکثر موارد ترجیح می دهند که به جای رقابت با شخص مقابل به همکاری با وی بپردازند .
اما در صورتی که به ماهیت مذاکره دقت کنید . به گفته کریس واس که به عنوان یکی از مهم ترین اشخاص و متبحر ترین مذاکره کنندگان جهان به شمار می رود . مذاکره یعنی به نرمی متقاعد کردن دیگران . و مذاکره به معنای شکست دیگران ، همکاری با دیگران یا غلبه بر آن ها نیست .
پس زمانی که تصمیم بر مذاکره گرفتید پیش خودتان به این بیندیشید که من برای چه و در چه سطحی مذاکره می کنم ؟ و آیا لزوما در این نوع مذاکره همکاری و رساندن نفع به طرف مقابل ضرورت دارد ؟؟
بدانید که مذاکره برد – برد یعنی مذاکره ای که شما در آن برنده هستید ولی بخاطر ترس و بزدلی ، نهایت حداقل چیزی را که می توانستید به دست آورید ، به دست آورده و این همه آن چیزی نیست که استحقاقش را داشته اید .
زنان در اغلب موارد از مقابله با طرف مقابل شان هراس دارند و باید گفت : فردی که آن سوی میز نشسته است ما را نمی ترساند ؛ بلکه مقابله با اوست که ما را می ترساند .
از این رو این بار که برای مذاکره با یک شخص اقدام کردید حواس تان به این قضیه باشد .
افسانه شماره دو : متقاعد کردن دیگران یعنی تغییر نگرش آن فرد !
دین راسک می گوید : از بهترین راه های مجاب کردن دیگران ، گوش کردن به آن هاست.
اما افسانه ای در این خصوص وجود دارد که تصور می شود مذاکره و متقاعد سازی دیگران به معنای تغییر نگرش آن هاست !
از این رو وقتی با شخصی وارد گفت و گو شده و آن را مصر در نگرش و موضع خود می بینیم ، این طور تصور می کنیم که این شخص را باید به کلی عوض کرده و خود را برای حمله به نگرش آن شخص آماده می کنیم .
مجاب کردن دیگران به این معنا نیست که حق با شماست . و طرف مقابل لزوما باید به حرف شما گوش دهد . بلکه به این معناست که طرف مقابل باید قانع شود که لااقل در این موضوع از دید او ، حق با آن هاست ولی باید پیشنهاد شما را بپذیرند .
قرار بر این نیست که شما لزوما نگرش وی را تغییر داده و زاویه دید او را عوض کنید . همین که مجاب شود که پیشنهاد شما را در آن موضوع خاص بپذیرد بنظر کافی می رسد .
باید بدانید آدم ها چه چیزی می خواهند و چه چیزی برای شان دارای اهمیت است . وقتی دانستید خیلی راحت تر می توانید آن ها را مجاب کنید .
افسانه شماره سه : احساسات در مذاکره نقشی ندارند !
تا مدت های زیادی هوش منطقی آدم ها سر لوحه تمامی تصمیمات آن ها بود و با وجود تصمیماتی که از روی احساسات گرفته می شد باز هم نمی خواستند به این امر واقف گردند که همان اندازه که هوش منطقی در امر تصمیم گیری دخیل است ، احساسات هم تاثیر گذار هستند .
اما دید اغلب گنگ و بد نسبت به احساسات باعث شده است که این افسانه قوت بگیرد که اگر می خواهید مذاکره گر خوبی شوید ، ابراز احساسات نباید جایی در مذاکره داشته و باید به کلی آن را نادیده گرفت .
و هیچ وقت گفته نشد که احساسات در تصمیمات ما رکن اساسی داشته و بسیار موثر اند که حالا بیایید و آن ها را درست استفاده کرده و مدیریت اش کنید .
شاید با وجود ظهور مفهومی به نام هوش هیجانی باز هم همان تفکر پیشین به قوت خود باقی باشد .
و برچسب زن احساسی به عنوان یک کلیشه ناخواستنی هنوز هم نقل محافل باشد !
اما باید باور کنید که احساسات و ابراز آن جنبه مثبت زنانگی شماست که باید با آگاهی از آن و مدیریت درست آن در مذاکره ، خود را به سطح بالای این مهارت مهم برسانید.
در این مقاله به سه افسانه مهم در مورد مذاکره صحبت کردیم و دانستیم برای داشتن یک مذاکره خوب قرار نیست همواره همکاری داشته ، نگرش دیگران را تغییر دهیم و یا احساسات مان را نادیده بگیریم .
پیشنهاد : می توانید وبینار هوش هیجانی زنان در مذاکره را به عنوان یک افسانه در خصوص احساسات ببینید .